آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

جدیدترینهای عسلم

دخترم چند تا عکس خوشگل ازت داشتم که نمی دونستم تحت چه عنوانی توی وب بذارمشون... و بالاخره تصمیم گرفتم به عنوان کارهای جدیدت اونا رو تو وبلاگت بگذارم عزیزم ... البته بگم که هدف اصلی از گذاشتن این عکسا در خواست نرگسی جون بود که زحمت می کشن و همیشه به وبلاگ دختر گلم سر می زنن و من هم به دیده منت گذاشتم و این عکسها رو به خاطر گل روی ایشون گذاشتم ، امیدوارم هر چه زودتر تصمیم بگیره و چشمش به جمال کوچولویی دوست داشتنی روشن بشه و من همیشه واسه دیدن غنچه زیبای زندگیش به وبلاگش سر بزنم و اما عکسها ، عکس زیر اولین و آخرین باریه که گذاشتی موهاتو ببافم اونم دو گوشی ، اینقده بهت میاد ولی نمی دونم چرا دوست نداری اینجوری ببافمشون و این ...
27 خرداد 1391

نگینی بر گوش فرشته ام

دختر نازنیم ...... عسل بانو ............ بالاخره پس از در خواستهای مکرر شما در تاریخ ١٣ /٣/ ٩١ یعنی در ٤ سال و ٢ ماه و ١٣ روزگی گوشهای دخترم سوراخ میشه و نگینی بر روی اون می درخشه   دختر خوشگلم تا حالا از اینکه گوشت درد بگیره و یا عفونت کنه می ترسیدم و گوشات رو سوراخ نمی کردم اما چون خودت می خواستی این بار به اصرار خودت گوشاتو سوراخ کردم امیدوارم زودتر خوب شه تا بتونم گوشواره های خوشگلت رو به گوشات بزنم عزیز دلم ...
15 خرداد 1391

سالروز افتتاح وبلاگ آرنیکا جون

دختر نازنینم نفس من امروز بالاخره بعد از یه مدت طولانی اومدم برات بنویسم آخه توی این مدت اتفاق خیلی خاصی نیفتاد و نوشتن روزمرگیها هم که دیگه لطفی نداره توی این مدت چند تا مراسم رفتیم که بهت خوش گذشت می دونی که چقدر جشن و مهمونی رو دوست داری روز مادر هم گذشت و شما دختر نازم واسه من ومامانی اسپری خریدی البته با کمک بابا و کارتی رو که مهد کودکت واست درست کرده بود بهم دادی ، اگه به اولین پستهای وبلاگت یه نگاهی بندازی می بینی که عکس کارتی رو که پارسال روز مادر بهم دادی گذاشتم و چه خوشحال بودم که برای اولین بار یه هدیه تحت عنوان روز مادر از دختر نازم می گیرم و امسال که بزرگتر شدی یه اسپری هم بهش اضافه شد و اینقدر که بابایی هستی بهم گفتی "مام...
10 خرداد 1391
1